نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





من ، تو : ما
یادت هست ؟
ولی تمام شد
حالا چی ؟ تو ، او : شما
من هم به سلامت


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:51 | |








[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:40 | |







پرسيد : به خاطر کي زنده هستي؟

 

با اينکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... 

 

گفتم به خاطر هيچ کس

 

پرسيد : پس به خاطر چي زنده هستي؟

 

با اينکه دلم مي خواست داد بزنم به خاطر دل تو...

 

گفتم بخاطر هيچ چيز

 

پرسيدم : تو بخاطر چي زنده هستي؟

 

در حاليکه اشک توي چشماش جمع شده بود گفت:

 

                   بخاطر کسي که بخاطر هيچ چيز زندست .


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:37 | |







عشق عشق .......................................................یعنی خلوت و راز و نیاز
عشق یعنی..........................................محبت و سوز و گداز
عشق یعنی ........................سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی ....نغمه ای از روی ناز


عشق یعنی .............................................................کوی ایمان و امید
عشق یعنی ...................................... یک بغل یاس سپید
عشق یعنی ......................... یک ترنم از یه یار
عشق یعنی ..... سبزی باغ و بهار


عشق یعنی   ...........................................................  لحظه دیدار یار
عشق یعنی............................................  انتهای انتظار
عشق یعنی........................ وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار


عشق یعنی  ....................................................... حس نرم اطلسی
عشق یعنی...................................... با خدا در بی کسی
عشق یعنی......................... همکلام بی صدا
عشق یعنی.........بی نهایت تا خدا


عشق یعنی   ........................................................... انتظار و انتظار
عشق یعنی .................................... هر چه بینی جزصورت زیبای یار
عشق یعنی................... شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی .... سجده ها با چشم تر


عشق یعنی ....................................................... دیده بر در دوختن
عشق یعنی .....................................از فراقش سوختن
عشق یعنی ..................... سر به در اویختن
عشق یعنی.... اشک حسرت ریختن


عشق یعنی ..................................................... لحظه های ناب نابعشق یعنی ........................................لحظه های التهاب
عشق یعنی ............................ بنده فرمان شدن
عشق یعنی ............تا ابد رسوا شدن


عشق یعنی  ............................................ گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی ............................. هر چه در دل آرزوست


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:28 | |







هرگز نگو که دوست داری ، اگر حقیقتاً بدان اهمیت نمی دهی
درباره احساست سخن نگو ، اگر واقعا وجود ندارد
هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری
هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری
هرگز سلامی نده وقتی می دانی که خداحافظی در پیش است
قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری
به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:23 | |







خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین…
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها…
هرگز تبرئه ای نیست…
آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 13:17 | |







قول داد تا آخر دنیا بماند، سر قولش هم ماند، همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود

قول داد تا آخر دنیا بماند، سر قولش هم ماند، همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 12:36 | |







او هـــــم آدم اســـــت
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
غـــــصـــــه نـــــخور
اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن
یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند
یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد
یک روز شکــــستن را درک مــــیکند
آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه
آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده . . .


[+] نوشته شده توسط آیاتا در 12:32 | |







درد بی درمان

درد بی درمان

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند

 

اشک عاشق عشق مرگ

[+] نوشته شده توسط آیاتا در 11:58 | |







تو فکر یک سقفم

تو فکر یک سقفم

تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن 
یک سقف پابرجا، محکم‌تر از آهن 

سقفی که تن‌پوشِ هراس ما باشه 
تو سردی شب‌ها، لباس ما باشه 

 

سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی 
برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی 

زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم 
از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم 

زندگیم‌و زیر این سقف، با تو اندازه می‌گیرم 
گم میشم تو معنی تو، معنی تازه می‌گیرم 

 سقف‌مون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه 
یه افق یه بی‌نهایت، کمترین فاصله‎مونه 

تو فکر یک سقفم، یک سقف رویایی 
سقفی برای ما، حتا مقوایی 

 تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن 
سقفی برای عشق، برای تو با من 

سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی 
برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی 

زیر این سقف اگه باشه، می‎پیچه عطر تن تو 
لُختی پنجره‌هاش‌و می‌پوشونه پیرهن تو 

زیر این سقف خوبه عطرِ خود‌فراموشی بپاشیم 
آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم 

 

باهم سقف عشق فرهاد مهراد قلب

[+] نوشته شده توسط آیاتا در 11:57 | |



صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 21 صفحه بعد